جنرال یا ژنراتور؟ باور کنید قلعه نویی سرمربی تیم ملی است

فرهاد اشوندی: لازم نیست بگویم هرکسی که در 20 سال گذشته نوشته های من را مرور کرده است، می داند که ما با امیر قلعه نویی مانند دو خط موازی هستیم که هرگز منطقی به هم نمی رسند، اما اعتراف می کنم که امیر اولین گزینه ای بود که من در تیم ملی ترجیح دادم. باید بنشیند دلیلش این است که به نزدیکترین دوستانش گفتم، پس راز نیست که نخواهم گفت. من معتقدم در کشور ما هرکسی که ادعای زیادی دارد باید برای خودنمایی ارتقا یابد. چیزی که فکر می کنم عقل مملکت گاهی این حوزه و این حوزه را درست می آزماید و می گوید. اخلاقی این است که وقتی کسی را در وسط گودال قرار می دهید، باید از او نیز حمایت کنید، بنابراین من معتقدم که حالا که تقال برای اثبات ادعای خود به مدت 20 سال آزمایش قلعه نویی را انجام داده است، باید به او اعتماد کنیم و بگذاریم این کار انجام شود. کار. دستی به پشتش نزنیم، یا می تواند و باید به احترامش کلاهش را از سرش بردارد، یا نمی تواند، پس خسته نباشید و برای همیشه با دوران عمومی اش خداحافظی کنید.
امیر قلعه نویی در فوتبال ما آدم خاصی است. بگذارید این را با نقل قول از ناصر فریادشیران بیان کنم. از آنجایی که امیر کمتر از 10 سال داشت، “ما بچه های نازی آباد و تقریباً همسن بودیم. پدر امیرخدا بیامرز خیلی زود فوت کرده بود. امیر با بقیه در فوتبال فرق داشت. با سن و سالش تیغه ای که بازی می کرد. رقیب بزرگ و کوچک او نبود، دریبل زدن از گل و یا بریدن توپ در هر سوراخی برای او مثل آب خوردن بود، فکر کنید تمام خطوط نازی آباد و مسیر فر که تظاهر به فوتبالیست بودن، باخته بود. او حداقل یک بار!”
او بسیار باهوش بود. حتی در جنگ. به شوخی که بهروز پروش خواه در بین دو نیمه بازی استقلال انجام داد هنوز هم بزرگترها می خندند. ترفندی برای فرار از ضربات جلوی 120 هزار نفر!
تمام فوتبالش با آن جثه کوچک با استفاده از ذهنش خودش را در بازی نگه می داشت. مثلا بازی استقلال و نوف باخور نمونه است. جایی که بعد از بهم خوردن بهروز پورشخواه، اگر از ترفند فرمان استفاده نمی کرد، ممکن بود درست وسط کار با هم درگیر می شد و رویای صعود در آسیا محقق می شد.
امیر به سبک خودش خودش را در جمع افراد موفق نگه داشته است. او همیشه می دانست چگونه ستاره های تیمش را بکشد. او حتی یک جام هم نگرفت. اما آیا سرمربی آرمانی نیمکت تیم ملی است؟
نه، اما باور کنید او بهترین موجود امروز ماست. او کسی است که یا می تواند راه را برای مربیان ایران هموار کند یا نمی تواند و آنها را به دهه آینده هدایت خواهد کرد.
آنچه قبلاً سازش بوده است! تجربه او علی دایی و قطبی بود که ایران را به دوران کی روش بردند و حالا نه به عنوان یک مربی جوان که در سال های آخر تمرین، امیر باید برای یک دهه آینده آماده شود. دهه سوم مربیگری که معمولا آخرین دهه مربیگری هر مربی است.
نشستن روی نیمکت تیمی که این همه ستاره دارد برای اکثر مربیان دنیا آرزوی بزرگی است و حالا پرنده بخت روی شانه های امیر نشسته است.
این بار هیچ کار انقلابی، او باید هماهنگ کننده خوبی باشد. او باید آنقدر پخته باشد که با آنچه که دارد پازل خود را حل کند و سعی نکند تکه های پازل تاکتیکی خود را قالب بندی کند. حشمت باید یک مهاجر مدرن از سال 1978 باشد تا اینکه بخواهد مدل به روز شده علی پروین را در دهه 60 راه اندازی کند.
تکلیف من سالهاست با امیر قلعه نویی مشخص است. او هرگز انتخاب ایده آل من نبود و می تواند برای همیشه بگوید که ما عاشق چشم های آبی هستیم. امیر هیچ وقت گزینه ایده آلی برای کسی مثل من نیست، اما حداقل در این مرحله من او را خیر فوتبال خود می بینم و هر چه از او دیده ایم فکر می کنم باید چنین انتظاری داشته باشیم، او خودش را ثابت می کند.
ناز تونست بشوید و اگه نتونه وارد فصل جدیدی از فوتبالمون میشیم. جایی که راه برگشتی نیست.

258 41